میخوام دوباره بنویسم:)
يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۵۱ ب.ظ
داشتم پستای قبلیمو میخوندم دیدم چقدر مثه افسرده ها حرف زدم!!
گفتم من همون هانیم که همیشه می خندید؟!!
میخوام مث قبلنا که حرفامو تو وبم مینوشتم بنویسم
اول اینکه بگم امتحانامون تموم شد..از امروز تا۱۰ روز دیگه استرااااحت
انقد من عذاب کشیدم این سه هفته کههه...
قسمتای اخر بعضی درسا وقت نشده بود بخونم شب امتحانی خوندم
گیاه و جانورشناسی کلی نام علمی دارن که خیلی سخته حفظ کردنشون
بدترین امتحانامم همین دوتا بودن...
امروز امتحان عملی جانور داشتیم انصافا سوالا سخت بودن
سه تا میز بود روی هر میز ۵-۶ تا میکروسکوپ بود که باید جانور روی اونو تشخیص میدادی
اصلا من خیلی بدشانسم همیشه کنارم کسی میفته که هیچی نخونده
اون احتمال چند درصدی تقلبم از بین میره!!
یکی از پسرای همکلاسیم کنارم بود که هیچی نخونده بود همه جواباشو از ورقه من نوشت!!
منم حرصم گرفته بود دستمو گذاشتم رو ورقم نبینه خخخخ..از ۱۵ تا سوال که تشخیص بود ۶تاشو مطمئنم که درست نوشتم
پ.ن : تصمیم گرفتم اتفاقی که برام میفته رو اینجا بنویسم.درسته قلم روونی ندارم ولی ی جوری ارومم میکنه اینکار
و اینکه حال بابابزرگم تقریبا خوبه شیمی درمانیشو شروع کردن دکتر میگفت خیلی تحملش زیاده...بابابزرگم اصلا دردو ب روی خودش نمیاره بیمارستانم کنار دانشکده منه هی میپرم بیمارستان دلقک بازی درمیارم میخندونمش که یکم شاد بشه..چ نوه ی گلیم به به:)))
۹۴/۱۰/۲۷