راهی برای شاد شدن
پنجشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۰۷ ب.ظ
من یه دوست دارم که خیلی دختر خوبیه..هرچقدرم اذیتش میکنم ناراحت نمیشه
این دوستم اهل مشهده..خب طبیعتا ترکی بلد نیست و من هی اذیتش میکنم!!
در عرض این ۳-۴ ماه من کلی کلمه بهش یاد دادم
البته مامان بزرگش اینجا زندگی میکنه ولی خب باهاش فارسی حرف میزنن
چند هفته قبل که اخرین امتحانمونم تموم شد..
من و این دوستم سوار تاکسی شدیم که برگردیم خونمون
دوستم یکم زودتر از من پیاده شد..
چون تو تاکسی هی فارسی حرف میزدیم راننده فک کرده بود که منم فارسم
بعد پیاده شدنه دوستم راننده گفت
خانوم میخواین بیاین جلو که کسی سوار شد اذیت نشین
منم ذوق کردم گفتم بله مرسی
دیگه ب روی خودم نیاوردم که ترکی بلدم خخخ
بعضی از این راننده ها خیلی حرف میزنن..این بنده خدام حرفاش تو دلش مونده بود
چون فک کرد ترکی بلد نیستم همه حرفاشو ب فارسی گفت:))
وقتیم که میخواستم پیاده شم گفت من اینجارو مستقیم میرما اگه خواستین میتونین بیاین
گفتم نه دیگه مرسی همینجا پیاده میشم دستتون درد نکنه
.
.
.
اومدم خونه به مامان تعریف کردم مامان میگه خب این چ کاریه؟!!
میگم خو میخواستم عکس العمل مردمو نسبت ب افرادی که تو این شهر غریبن رو بدونم خخخ
بعضی وقتا اینجور کارا لازمه تا ادم یکم روحش شاد شه
خو امتحانمون سخت بود منم اعصابم داغووون چجوری شاد میشدم؟؟
باید ی راهی پیدا میکردم ک بخندم..چی بهتر از این خخخخ
تازه یه تنوعیم شد:))
۹۴/۱۱/۱۵