سگ وحشی خخخ
صبح ساعت۶ بیدار شدم با کلی ذوق و شوق که به به بالاخره دانشگاهمون شروع شد
و از بیکاری درمیام:)
ولی...
رفتم دیدم فقط دو تا از دوستام اومدن!!!
ما که از گروه لفت دادیم نمیدونیم که چ تصمیمایی میگیرن!
استادم خودش نیومده بود..
همین الان اومدم خونه
البته بعد دانشگاه رفتم خونه مامان بزرگم
انقد بهم چایی داد دیگه دل درد گرفتم برگشتم خونمون خخخ
امروز تو دانشکده ی سگی بود هی اینطرف اونطرف میرفت
چون این دانشکده مخصوص بچه های دامپزشکی و کشاورزیه کلی حیوون و درخت و اینجورچیزا توش هست!
کسیم تو محوطه نبود فقط من و دوتا از دوستام بودیم
یهو دیدم صدای سگ میاد و دوستم جیغ زد
برگشتم دیدم سگه دنبال دوستم میدووه و اونم با جیغ فرار میکنه
همین که من اون صحنه رو دیدم صدبرابر بیشتر از دوستم جیغ زدم و الفرار
بعد اون یکی دوستمم که دید اونم جیغ زد و فراااار خخخخ
دوستم چنان جیغی زد که من فک کردم سگه گازش گرفته واسه همون ترسیدم
انقد ترسیده بودم چشام از اشک پر شده بود خخخ
هی دوستام میگن هانیه زشته گریه نکن
میگم نههه انگار چیزی رفت تو چشم واسه همونه خخخ
خلاصه اینکه خیلی ترسیدم
اونجام گفتم اصن من میرم انصراف میدم!!
این چ وضعشه بابا..هرطرف میری یه سگیم باهات میاد
حالا سگاشونم مظلوم نیستن که وحشین وحشیییی
++ عاقا این انصافه معدل من بشه ۱۶/۹۸؟؟:(((
اگه اون استاد گیاه نامرد به من کم نمیداد الان معدلم بالای ۱۸ میشد:(
اگه یکی از استادا ۰/۲۵ بیشتر میدادن من الف میشدم
هیییی..ولی من عمرم برم پیش استادامون و نمره بخوام
اون دوصدمه خیلی حرصمو دراورد:( ولی دیگه چاره چیه..میخواستم خوب بخونم